بایگانی ماهانه: نوامبر 2010

چیزی که عوض دارد گله ندارد: تقاضا برای شرح و توصیف قانون جدید بالاترین

استاندارد

 

در پی بحثها بر سر قانون جدید و عجیب بالاترین در یکی از کامنتها گفتم که قانون بد سوراخ سنبه زیاد دارد.

برای این که تیم مدیریتی بالاترین متوجه شود که چه چاله‏ای برای خود کنده است و برای آن که متوجه شود که خودش ته آن چاله قرار دارد فقط یک سوال نا قابل از ایشان خواهم پرسید:

«» تعریف دقیق توهین و هزل چیست؟»»

مسئله اولی که گریبانگیر تیم مدیریتی بالاترین خواهد شد این است که تعریف مشخص و قابل استنادی برای هزل و توهین ارائه کند چرا که در غیر این صورت گرفتار دعوا بر سر این خواهد شد که دارد سلیقه شخصی خود را اعمال میکند. سوال را اگر بصورت ساده بخواهم طرح کنم به این صورت میشود که چه کسی تصمیم میگیرد که موضوع توهین آمیز است یا خیر؟ بانو بالایار؟ هاتف خرچنگ زاده؟ من؟ گمنامیان یا آشتیانی؟

پس ابتدا قانون را بنویسید، توهین را تعریف و مشخص کنید و سپس آن را به اجرا بگذارید.

مسئله دوم این است که حتی اگر تیم مدیریتی بالاترین بتواند چنین قانونی را تدوین و مشخص کند باید یادش باشد که ما ایرانیها مدتهاست که داریم زیر انواع فشار زندگی میکنیم و راهی برای دور زدن آن خواهیم یافت.

ما یاد گرفته‏ایم که چیزی بنویسم و منظور دیگری را برسانیم، ما یاد گرفته‏ایم که نوشته‏های میان خطوط را بخوانیم.

برای نمونه اگر فردا کسی در مذمت ازدواج با دختران نه ساله مطلبی بفرستد و آن را بیماری روانی محسوب کند یا بالاترین باید لینک فوق را نادیده بگیرد که در بدست آوردن دل مذهبی‏ها شکست خورده یا این که باید دست به اعمال سلیقه شخصی بزند و لینک را از صفحه اول حذف کند. مسخره و یا شاید هم بهتر بگویم، موضوع تفکر برانگیز این است که در مورد اول این قانون است که شکست خورده و در مورد دوم بالاترین. این یک بازی باخت باخت است!

و سرانجام این که تفاوت یک سیستم دیکتاتوری با سیستمهای آزاد در این است که دیکتاتورها به بهانه حمایت از اقلیت اکثریت را محدود میکنند اما سیستمهای آزاد در حمایت از اقلیت برایشان تسهیلات قایل میشوند.

راه حل ساده میتواند این باشد که برای لینکهای مذهبی بخش جداگانه در نظر بگیرید و حد نصاب داغ شدن آن را کم قرار دهید نه این که به بهانه حمایت از مذهبی‏ها اکثریت منتقد را محدود کنید.